لطیفه های پَ نَ پَ (11)
یارو برگشته می گه این دوستت خارجیه؟!!! اهل کجاست؟ میگم USA .
میگه یعنی آمریکا؟!؟
پـَـــ نــه پـَـــ Uیونجه زارهای Sسرسبز Aعلیگودرز !!!
***
2- دارم می لرزم از ترس، رفتم دکتر می گم دکتر به دادم برس، به جای سمنو یه پیاله حنا خوردم،
می گه خوب الان حالت بده؟
پَـــ نَـــ پَــــ خیلی شاد و شنگولم تو روده ام حنا بندونه و تو معده ام بله برونه !!!
***
3- میگم امروز، مهمترین تکیهگاه زندگیام را از دست دادم..
میگه همسرت مرد؟!؟
پـَـــ نــه پـَـــ پشتی صندلی کامپیوترم شکست
***
4- هنوزم دارم حسرت عدم به کارگیری پ ن پ های دوره راهنمایی رو میخورم. مثلآ معلم انگلیسی یه سیب روی تخته سیاه می کشید و ما رو صدا می کرد می گفتم فلانی
?Is it apple
عربی رو که دیگه نگو
***
5-بابامون شاکی و عصبانی از سر کار اومده خونه گفتیم چیه؟ چی شده؟
گفت این شاعر چقدر حرف قشنگی زد که : از ماست که بر ماست.
من هم که دنبال سوژه بودم سریع گفتم:
پـَـ نـَـ پـَـ خیار ماست...از ماست، ماستِ موسیر هم از ماست. همه از گاو است که بر ماست!!!
اینو گفتم و در رفتم.
***
6- از دختره خوشم اومده، حالا موندم چطور به مامانم بگم. گفتم:
مامان، آیا حق دارم دختر مورد علاقه ام رو خودم انتخاب کنم؟
می گه حق انتخاب برای ازدواج رو می گی؟
پـَ نـَ پَــ حق داشتن انرژی صلح آمیزه هسته ای رو می گم!!!
***
7- به خانواده دختره زنگ زدیم می گیم یه وقتی رو تایین کنید برای امر خیر مزاحمتون بشیم،
می گن: برای خواستگاری دخترمون؟
پَـ نَـ پَـ برای حل موضوع هسته ای ایران خدمت می رسیم!!!
***
8- از خواستگاری برگشتیم خونه، مادر بزرگمون ازم می پرسه، چی شد؟ به توافق رسیدید؟
نظرات شما عزیزان: